در عملیات مجنون شهید نوروزی یکی از برادران بسیجی را خدمه آر-پی-چی قرار داد.
وقتی که تانک های عراقی در فاصله ی نزدیکی قرار گرفتند وی بعد از مقداری
سینه خیز رفتن و تغییر موضع سر پا بلند شد تا تانک عراقی را شکار کند اما
گلوله تانک به سینه اش برخورد کرد.
سر و مقداری از سینه ی او را
به کلی جدا کرده، با خود برده. به طوری که حتی هیچ گونه آثاری از خون ریزی
هم در محل حادثه بر زمین پیدا نشد ،
تن او تا چند قدم همچنان راه می رفت و خون به طور عجیبی فواره می کشید، سپس بر زمین افتاد.
اعزای او را برداشتیم و داخل یک گونی گذاشتیم و یک تکه کارتن(بسکویت) پیدا
کردیم و به زغال (که از آتش باقی مانده بود) اسم او را بر آن نوشتیم و با
بند پوتین به فانوسقه اش بستیم تا اینکه شناسایی شود.
منبع: کتاب شقایق مجنون ؛ ص 68
خاطره ای ازسردارشهیدسهراب نوری به نقل ازحاج باقرمولوی
شادی روح شهدای اسلام صلوات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر