۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

تن بی سر

در عملیات مجنون شهید نوروزی یکی از برادران بسیجی را خدمه آر-پی-چی قرار داد.

وقتی که تانک های عراقی در فاصله ی نزدیکی قرار گرفتند وی بعد از مقداری سینه خیز رفتن و تغییر موضع سر پا بلند شد تا تانک عراقی را شکار کند اما گلوله تانک به سینه اش برخورد کرد.

سر و مقداری از سینه ی او را به کلی جدا کرده، با خود برده. به طوری که حتی هیچ گونه آثاری از خون ریزی هم در محل حادثه بر زمین پیدا نشد ،

تن او تا چند قدم همچنان راه می رفت و خون به طور عجیبی فواره می کشید، سپس بر زمین افتاد.

اعزای او را برداشتیم و داخل یک گونی گذاشتیم و یک تکه کارتن(بسکویت) پیدا کردیم و به زغال (که از آتش باقی مانده بود) اسم او را بر آن نوشتیم و با بند پوتین به فانوسقه اش بستیم تا اینکه شناسایی شود.

منبع: کتاب شقایق مجنون ؛ ص 68
خاطره ای ازسردارشهیدسهراب نوری به نقل ازحاج باقرمولوی

شادی روح شهدای اسلام صلوات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر